تنها افتادن. جالب واقع شدن: چنان نادر افتاده در روضه ای که بر لاجوردی طبق بیضه ای. سعدی. ، کمتر اتفاق افتادن. به ندرت پیش آمدن: نادر افتد که یکی دل به وصالت ندهد یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند. سعدی
تنها افتادن. جالب واقع شدن: چنان نادر افتاده در روضه ای که بر لاجوردی طبق بیضه ای. سعدی. ، کمتر اتفاق افتادن. به ندرت پیش آمدن: نادر افتد که یکی دل به وصالت ندهد یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند. سعدی
کمتراتفاق افتادن: نادرافتدکه یکی دل بوصالت ندهد یاکسی در بلد کفر مسلمان ماند. (سعدی)، جالب توجه واقع شدن: چنان نادرافتاده در روضه ای که بر لاجوردی طبق بیضه ای. (سعدی)
کمتراتفاق افتادن: نادرافتدکه یکی دل بوصالت ندهد یاکسی در بلد کفر مسلمان ماند. (سعدی)، جالب توجه واقع شدن: چنان نادرافتاده در روضه ای که بر لاجوردی طبق بیضه ای. (سعدی)